top of page

نوری برای طولانی‌ترین یلداها

  • سامداد
  • Dec 21, 2022
  • 2 min read

اگرچه بزرگداشت سنت‌های ایرانی، در این سال‌ها که خارج از ایران زندگی کرده‌ام، شکل و معنای دیگری به خود گرفته‌اند اما در مورد شب یلدا این تفاوت فقط به بزرگداشت آیین باستانی در جایی دور از خاستگاه اصلی‌اش محدود نیست. شاید درست به یاد نمی‌آورم اما بلندی شب‌های زمستان، آن زمان که در ایران زندگی می‌کردم، انگار چیزی بیش از تفاوت طبیعی فصل‌ها نبودند. شاید به همین دلیل بود که حتا در بلندترین شب سال هم جدی گرفته نمی‌شد و فقط دستمایه شوخی‌های تکراری هر ساله بودند که: «ای وای! تازه ساعت ده و نیمه! دیشب همین موقع ساعت دوازده بود.» روز بعدش معمولن هوا روشن و آفتابی بود و زمستان‌ها هم هر سال کمتر سرد. این‌جا اما، پس از سال‌ها زندگی در اسکاندیناوی، در عرض جغرافیایی بالاتر زمین ، جایی که روزها خیلی کوتاه می‌شوند، خورشید زیاد از افق فاصله نمی‌گیرد و همان اندک روشنایی‌اش هم هر روز زیر لایه‌های ضخیم ابر پوشیده می‌ماند، شب‌های طولانی زمستان ملال‌آور و افسرده‌کننده (به معنای واقعی روان‌شناسانه‌اش!) هستند. روزهایی که در تاریکی سر کار می‌روی و در تاریکی به خانه بازمی‌گردی، واقعن از این که طولانی‌ترین شب سال را گذرانده‌ای و حالا روزها کم‌کم کش می‌آیند امیدوار می‌شوی و چشم به راه بهار. در همین شرایط است که پاسداشت این حادثه معنای دیگر و چه بسا مهم‌تری از زمانی که در ایران بودیم پیدا می‌کند. در همین حال و در همین روزهاست که سنت‌های این‌جاییِ روشن‌کردن شمع در شب و یا تزیین و چراغانی درخت کریسمس و یا بالکن خانه هم برای کارکرد دلگرم‌کننده‌شان هم که شده، برای ما جذاب می‌شوند. چراغ‌های هرچند کوچک و بی‌جان و یا شمعی که سوسوزنان چیزی بیش از چند وجبی خودش را روشن نمی‌کند، کمک‌حال بزرگی هستند برای عبور از زمستان‌های تاریک و طولانی و افسرده و غمبار اسکاندیناوی؛ بسیار بیشتر از آن‌چه با دیدن. اندازه‌شان انتظار داریم.

همه‌مان در این طولانی‌ترین شب سال، به استعاره شب طولانی و زمستان غمبار کشورمان فکر می‌کنیم. برافروختن چراغی و شمعی، هر چند بسیار کوچک، بیش از آن‌چه فکر می‌کنیم به عبورمان از این زمان و به امیدواری به روزهای طولانی‌تر و روشن‌تر یاری خواهد کرد.

ree




 
 
 

Comments


bottom of page