top of page

خطی بر آسمان کشیده شد.

  • سامداد
  • Sep 8, 2021
  • 2 min read

[این نوشته از وبلاگ پیشین در اینجا منتشر شده. تاریخ اصلی انتشار اینجا نوشته شده]

منتشر شده در ششم ژانویه ۲۰۲۱


پنج یا شش ساله بودم. باید برمی‌گشتیم ایران یا کویت، یادم نیست. در هر صورت باید با هواپیما از روی خلیج‌فارس می‌گذشتیم. تنها کمی پس از حادثه سرنگونی ایرباس ایرانی توسط ناو آمریکایی. تنها کمی پس از آن که تصاویر جنازه‌ها را بر آب دیده بودم. گفتم، نهایت شش ساله بودم. فقط این‌ها را می‌دانم و فقط یک چیز خوب به یادم مانده: همه مدتی که از روی آب می‌گذشتیم، از پنجره به بیرون خیره بودم در اضطراب سرنوشتی مشابه و تصور می‌کردم موشکی که از پایین به سمت هواپیما می‌آید چه شکلی به نظر می‌رسد. بزرگتر شدیم و در تلویزیون و مدرسه‌ها از آن جنایت هولناک بیشتر شنیدیم و یاد گرفتیم که آمریکا شیطان است. آن هم بزرگ. آن‌قدر که به فرمانده آن ناو مدال هم داده‌اند. بعدها که سعی کردم مغز را از همه آن کثافتی که جمهوری اسلامی در کله‌مان فرو کرده بود باز بشویم، این جنایت همچنان یک واقعیت هولناک بود که باید در قفسه‌های ذهن می‌ماند برای بعد. برای روزی که هر روز با غیرایرانی‌هایی روبرو می‌شوی که هیچکدام این داستان واقعی را نشنیده‌اند. در مدرسه و تلویزیون، از جمله به ما گفته بودند که وقتی ظلم از حد بگذرد، یکی برای نجات‌مان خواهد آمد. حالا باور داشته باشیم یا نه، می‌دانیم که بیش از چهار دهه است ظلم را از حد گذرانده‌اند و یاد گرفته‌ایم که همیشه می‌توانند از همین که هست بدترش کنند. پس باور داشته باشید یا نه، دلیلی برای امیدواری به «ظهور» نیست! سرنگون کردن هواپیمای مسافری، بر روی خاک خودمان، پر از هموطنان خودمان، با دو بار شلیک موشک، در حال شاخ و شانه کشیدن و رجز خواندن برای «دشمن» و بعد دروغ و در نهایت اهدای مدال. بعد از یک سال، حتا سارق ریش‌تراش هم معرفی نشده. محاکمه و مجازات بماند برای روز جزا. یک سال است که یک داستان اضافه هم برای آن غیرایرانیان دارم برای بازگویی. داستان مایی که این خودی‌مان است و آن دشمن‌مان. ظلم خیلی وقت است از حد گذشته و امیدی نداریم از این بدتر نشود. اما بعد از این حادثه انگار یک چیزی مثل قبل نیست. انگار واقعن از حد گذشت. دیگر تحمل‌مان نیست. دیگر نه فریاد را می‌توان فروخورد و نه فریادرسی هست. یک خطی کشیده شد که دیگر قبلش مثل بعدش نیست. خطی که فکر می‌کنی چطور ممکن است هنوز کسی آن سو مانده باشد؟ از آن خط به بعد، هر روز فکر می‌کنیم چه شد که زیر بار لجن این همه ستم مدفون شدیم؟ چطور ما به این ننگ مبتلاییم که نمی‌توانیم داد ظلمی به این روشنی در شبی به این تاریکی را بخواهیم؟ همراه همه خانواده‌ها و وابستگان قربانیان این جنایت هولناک ‌شویم تا نشان دهیم که نه، خطی کشیده شده است و دیگر زمانه به پیش از آن بازنخواهد گشت.

 
 
 

Comments


bottom of page